کلاریس عزیزم،
شک دارم که در یکی دو دهه آینده کسی سالوادور دالی را بخاطر نیاورد؛ جالب اینکه همین موضوع اهمیت یافتن پاسخ برای این مسئله بغرنج را بیشتر می کند:
کسی نمی داند که چرا دالی آن چیزی بود که بود: هنرپیشه، به همان اندازه که هنرمند.
کسی نمی تواند به قطع و یقین بگوید که آیا او آگاهانه تصمیم گرفته بود که ابراز هنرش، آنگونه که او می کرد، مقتضای هنرش است، یا رفتارش تنها تلاشی بود برای جلب توجه؛ که ما، همه -بیش و کم- احساسی مشابه را در وجودمان داریم.
کسی نمی تواند به قطع و یقین بگوید که آیا او آگاهانه تصمیم گرفته بود که ابراز هنرش، آنگونه که او می کرد، مقتضای هنرش است، یا رفتارش تنها تلاشی بود برای جلب توجه؛ که ما، همه -بیش و کم- احساسی مشابه را در وجودمان داریم.
حاصل (البته در کنار عواملی دیگر) این شد که آندره برتون، دالی را در مسلک سورئالیست ها "غیرخودی" خواند.
آندره برتون - سالوادور دالی
آیا دالی بدون آنچه برتون "خودنمایی" و "جلب توجه" قلمداد می کرد، دالی می شد؟
ترازویی برای مقایسه دو اثر هنری با یکدیگر وجود ندارد، اما پیام غیرقابل قیاس بودن شمار افراد آشنا با آثار دالی، با شمار کسانی که آثار برتون را می شناسند چیست؟
دالی چگونه دالی شد؟
قربانت،
بابک.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر