۱۳۸۹ اسفند ۸, یکشنبه

در باب فقدان مشروعیت پشیمانی

کلاریس عزیزم،

اشتباهی بزرگتر از پشیمانی در جهان نیست،
نه به این دلیل که پشیمانی آب رفته را به جوی باز نمی گرداند.

به این دلیل که پشیمانی حاصل سنجش دوباره تصمیم هایی است که به نتیجه ای نامطلوب منجر شده؛
تصمیم هایی معلول و متاثر از شرایط و سنجشی غالبا در شرایط متفاوت.

طبیعی است که شرایط متفاوت، تصمیم هایی متفاوت را اقتضا می کند و هر تصمیم، به اتکا شرایطش جز مشروع نیست.

از این رو هیچ تصمیمی نباید بطور بالقوه نادرست و شایسته انتقاد باشد، که هیچ انسان، دانسته در درک خود از شرایط اغماض نمی کند و -بی آنکه خود بخواهد- درک کامل خود از شرایط را برای تصمیم گیری بکار می گیرد.

افسوس که "درک کامل" تابعی از طول عمر ِ طی شده است...

قربانت،
بابک.

۱۳۸۹ بهمن ۲۱, پنجشنبه

آه از ته دل

کلاریس عزیزم،

آهی که شعله فندک را 
- در این اوج حضیض-
پیش از روشن شدن سیگار خاموش کند، 
جز از ته دل برنیامده.


از ماست که بر ماست.

قربانت،
بابک.

۱۳۸۹ بهمن ۱۹, سه‌شنبه

شهوتی که نباید برآورده شود

کلاریس عزیزم،

ستون های جهان ما بر حقایق استوارند؛ حقایقی درباره جهان، و ما.

ذات حقیقت شهوت آفرین است، و در این جهان کوانتومی -که در آن بی توجهی به یک وجود، بالقوه با عدم آن وجود یکی است- حقیقت تنها موجودیتی است که وجودش -حتی بی آنکه ما از آن آگاه باشیم- در تار و پود و رگ و پی جهان شهوتی تزریق می کند که انسان، ناخودآگاه به یافتن آن حریص می شود.

حاصل برآورده شدن شهوت برای آگاهی از حقایق ِ جهان، علم بوده و سازندگی.

اما برآورده شدن شهوت برای آگاهی از حقایق ِ ما، گاه به ویرانی انجامیده.

نه هر حقیقت دانستنی است، که حقیقت پس از آشکار شدن به ظرفی برای نگهداری محتاج است و گاه برخی حقایق آنقدر بزرگ، سنگین، و غیرقابل تحملند که هیچ ظرفی توان مهار کردن و نگهداری از آنها را ندارد.

افسوس که غیرقابل تحمل بودن آن، پیش از کشف آن حقیقت، بر کاوشگر آشکار نمی شود.

قربانت،
بابک.