کلاریس عزیزم،
ستون های جهان ما بر حقایق استوارند؛ حقایقی درباره جهان، و ما.
ذات حقیقت شهوت آفرین است، و در این جهان کوانتومی -که در آن بی توجهی به یک وجود، بالقوه با عدم آن وجود یکی است- حقیقت تنها موجودیتی است که وجودش -حتی بی آنکه ما از آن آگاه باشیم- در تار و پود و رگ و پی جهان شهوتی تزریق می کند که انسان، ناخودآگاه به یافتن آن حریص می شود.
حاصل برآورده شدن شهوت برای آگاهی از حقایق ِ جهان، علم بوده و سازندگی.
اما برآورده شدن شهوت برای آگاهی از حقایق ِ ما، گاه به ویرانی انجامیده.
نه هر حقیقت دانستنی است، که حقیقت پس از آشکار شدن به ظرفی برای نگهداری محتاج است و گاه برخی حقایق آنقدر بزرگ، سنگین، و غیرقابل تحملند که هیچ ظرفی توان مهار کردن و نگهداری از آنها را ندارد.
افسوس که غیرقابل تحمل بودن آن، پیش از کشف آن حقیقت، بر کاوشگر آشکار نمی شود.
قربانت،
بابک.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر